(صرفا از خط ثابت)9099071814
وكالت و مشاوره حقوقي در كليه دعاوي
تنظيم دادخواست
تنظيم لوايح
وكالت دعاوي املاك و اراضي
وكالت امور حسبي و موضوعات ارث
حقوقي: چك، امور ملكي، انحصار وراثت و ...
كيفري: كلاهبرداري، انتقال مال غير، ترك انفاق و ...
خانواده: طلاق توافقي، مهريه، نفقه، اعسار و تقسيط مهريه، تمكين، حضانت فرزند...
پرونده هاي حقوقي: الزام به تنظيم سند رسمي / استرداد عين مال (منقول و غير منقول) / خلع يد/ مطالبه وجه/ چك، سفته / تنظيم قراردادها و ...
طرح هرگونه دعاوي حقوقي، مشاوره و پيگيري پرونده ها، تقديم اظهارنامه، تقديم دادخواست، تنظيم لايحه و دفاع، اجراي احكام، داوري، صلح، امور ثبتي و زمين خواري، تغييرنام و نام خانوادگي در شناسنامه، كليه دعاوي مربوط به انحصار وراثت و ...
طرح دعاوي امور خانواده اعم از مهريه، نفقه، اجرت المثل،استرداد جهيزيه، حضانت فرزند، نفي نسب، حجر، حكم رشد، صدور گواهي عدم امكان سازش، طلاق توافقي و ...
پرونده هاي كيفري: اعم از انتقال مال غير/ كلاهبرداري / سرقت / ورود به عنف / ضرب و جرح / توهين / صدور چك بلا محل / تخريب / خيانت در امانت / جعل و استفاده از سند مجهول / افترا / نشر اكاذيب / تصادفات رانندگي و ...
طرح و پيگيري كليه دعاوي كيفري اعم از تنظيم شكواييه و دفاع در محاكم و در هر مرحله از رسيدگي اعم از دادسرا، كلانتري، آگاهي، دادگاه، اجراي احكام ...
تماس مستقيم با وكيل پايه يك دادگستري
هر روز 8 صبح الي 10شب
مشاوره مستقيم با وكيل پايه يك
09127296881
22914076
88517031
88517032
(صرفا از خط ثابت)9099071814
موسسه حقوقي رواق عدالت افتخار دارد كه در خدمت اعتلاي دانش حقوقي هم ميهنان گرامي گام برداشته و مسائل حقوقي هم وطنان عزيز را به بهترين شكل پيگيري و حل و فصل نمايد.
وكالت آزاد
تاريخچه ، مفهوم ، آينده خدمات حقوقي ۱
وكيل دادگستري يك عضو مستقل در مجموعه خدمات قضائي است . وكيل به كار آزاد اشتغال دارد و نوع فعاليت او با فعاليت اصناف نيز متفاوت است . وكيل دادگستري اشتغال به مشاوره و وكالت مستقل در تمام زمينه هاي حقوقي دارد .
هر فردي در چهارچوب قانون حق دارد در هر زمينه از حقوق ، از خدمات وكيل مورد انتخاب خود بهره مند گردد . هر شخصي مي تواند چه براي دريافت مشاوره ، چه در برابر دادگاه ، چه در داوري و چه در برابر ساير ارگانها و مقامات ، وكيل دادگستري را به وكالت خود تعيين نمايد . مقررات وكالت و مشاوره حقوقي آنچه را كه ما تحت عنوان وكالت آزاد مي ناميم طي مواد ۱ تا ۳ مقرر كرده است . كانون وكلاي دادگستري آلمان فدرال در مجمع موسس خود اين امر را در ماده ۱ آيين نامه وكالت دادگستري تحت عنوان وكالت آزاد دادگستري تاييد و به شرح زير و به طور مشخص تر بيان نموده است :
۱ – وكيل دادگستري شغل خود را به صورت آزاد ، به اراده خود و به دور از اجبار ، تا جايي كه قانون و يا مقررات شغلي تكليف خاصي مشخص نكرده باشد تعيين مي كند .
۲ – آزادي هاي وكيل حقوق شهروندان در قانون را تضمين مي كند . فعاليتهاي وكيل در خدمت تحقق حكومت قانون قرار دارد .
۳ – به عنوان مشاور غير وابسته و نماينده در تمام زمينه هاي حقوقي ، وكيل موكل خود را د ر مقابل امكان تضييع حقوق او مورد حمايت قرار مي دهد و به صورت قانوني و با جلوگيري از به وجود آمدن تضاد و اختلاف و در جهت حل اختلاف و نزاع او را همراهي مي كند . در مقابل اشتباهات دادگاه و مراجع رسمي و در موارد نقض حقوق اساسي و تجاوز از حدود قانوني توسط حكومت ، او را مورد حمايت قرار مي دهد .
صحبت كردن راجع به وكالت آزاد در جامعه آلمان داراي جنبه سپاس آميز و همچنين خلاف آن مي باشد . جنبه سپاس آميز آن اينكه ، براي من كه شغل خود را وكالت دادگستري قرار داده ام اين امكان را به دست مي دهد تا از آن براي خدمت به مردم و جامعه در يك جامعه داراي حكومت قانون استفاده كنم
جنبه ناسپاسانه ، از آن جهت است كه اگر دچار دلسوزي عوامانه براي خودم نشوم بايستي بعضي از نكات راجع به صحبتهايي كه درباره موقعيت شغلي ما يا بعضي از همكاران گفته شده يا مي شود را بيان و تحليل نمايم . سخناني كه در واقع لباس وكالت را از تن وكيل دادگستري خارج مي كند و او را در هياتي ناروشن و حتي مهره اي خطرناك جلوه گر مي سازد .
يك – تاريخچه
از يك طرف ( به نقل قول مستقيم ) دادگاه قانون اساسي فدرال « مفهوم اوليه عملي وكالت آزاد را در جهت تحكيم جامعه حكومت قانون » و آن را « عامل ضروري در تلاش براي محدود نمودن قدرت حكومتي » دانسته است . به نظر دادگاه قانون اساسي « ترتيبي داده شده است كه از نظر احقاق حقوق و حاكميت قانون تعادلي در دفاع حقوقي ايجاد شود و سلاح لازمي در اختيار مردم قرار
گيرد كه مورد اعتماد آنها باشد و منافع آنها را تا حد امكان به دور از تاثيرات حكومت محقق نمايد . » براي « هوفمن Huffmann » وكالت آزاد « حامل و حافظ قانون است » .
از سوي ديگر در يك همه پرسي آزمايشي در سال ۱۹۸۶ ، ۵۴ درصد مردم گفته اند كه اميد وارند در تمام عمرشان با وكيل دادگستري كاري نداشته باشند . در اغلب پرسشها ، پاسخ اين بود كه وكيل يك عنصر مزاحم ، سوء استفاده كننده از قانون است و توسل به او آخرين وسيله از روي ناچاري مي باشد ، به طوري كه در نزد او همه چيز به دعوي ختم مي شود و از هر چيزي يك دعوي مي سازد . ساير شايعات ناپسند مردم در اين باره وكيل دادگستري را به عنوان مثال كسي كه دعوي دوست دارد و مغلطه كننده در كلام يا در قانون و شرخر عنوان كرده اند . اين گونه شايعات حتي در ميان روشنفكران نيز خريدار دارد براي مثال « دارندورف Dahrendorf » من باب انتقاد مي گويد كه هر چه تعداد وكلا بيشتر باشد مشكلات حقوقي بيشتر حادث مي شوند و مي گويد كه وكلا براي درآوردن مخارج خود طرفين را به دعوي تشويق مي كنند به جاي اينكه آن مشكلات را حل و فصل كنند حتي ايجاد دعوي مي كنند . چگونه اين مخالفت گويي ها را مي شود توضيح داد ؟
آيا آنها فقط تناقض ادعا و واقعيت را بازگو مي كنند ؟ يا اينكه اين امر مربوط به يك چهره غير واقعي از وكيل دادگستري در نزد مردم مي باشد .
۱ – تقابل قضاوتهاي قابل توجه و بي ارزش درباره وكالت دادگستري فقط مربوط به دوران ما نمي شود و به نوشته در اشپيگل در سال ۱۹۸۹ كه يك صفحه تمام درباره اين موضوع نوشته بود اين موضوع به هيچ وجه رابطه اي با از دست رفتن اعتبار وكلا در جامعه ندارد . در سالهاي قديم چهره مشابهي از وكلا ساخته شده بود
از يك سو تمجيد زياد ، مثلا يك شعر قديمي ژرمني وكيل را به عنوان شواليه قانون مي ستايد . در Codex Justitianus در ۱۵۰۰ سال پيش نوشته شده بود وكلايي كه مشكل حقوقي را حل مي كنند و فرد گرفتاري را كمك مي كنند تا حق خود را پس بگيرد كم ارج تر از كساني كه براي كشور و خانواده خودشان خدمت مي كنند نيستند . يك شهردار فرانسوي به نام داگوسو Schwaermte در سال ۱۸۱۳ تعريف كرده است كه وكالت دادگستري امروز مانند هميشه يك دانش و يك هنر است . او مي گويد همانقدر قديمي چون قضاوت همانقدر اصيل چون پاكدامني و همان اندازه مهم مانند عدالت . ديدفوير باخ در سال ۱۸۲۱ در رابطه با ملاحظات او درباره جامعه و رشد عدالت گستري گفته است كه ماموريت وكيل مدافع بر پايه حق ازلي و ابدي و همچنين عدم برابري انسانها از لحاظ استبداد و بضاعت و توانايي است
براي رودولف فن گنايست سال ۱۸۶۷ ، سال ايجاد وكالت آزاد است و اولين شرط براي رفورم در دادگستري اتريش را ايجاد وكالت آزاد مي داند و آن را نقطه ارشميدس نام مي نهد كه از آن مبداءروابط نادرست در دادگستري پروس دوباره از مسيرهاي حقوقي به مبداء آن پس فرستاده مي شود .
از طرف ديگر در كتاب Corpus Juris Fridericianum وكلاي دادگستري مورد سرزنش قرار مي گيرند كه « بيشتر در اين مورد تلاش دارند كه دعوي را به نفع موكل تمام كنند و كمتر به فكر روشن كردن حقيقت امر و واقعيت هستند . » « تمام ابزار و هنر دفاع را به كار مي برند تا حقيقت را كتمان كنند و حقيقت را رنگ ديگري بزنند و آن را در جهت خلاف اعمال كنند . » فردريش كبير در فرمان خود به كابينه اش اين امر را مخالف طبيعت امور توصيف مي نمايد كه طرفين پس از اقامه دعاوي و شكايات خود مستقيما مورد سوال قاضي قرار نگيرند بلكه مسايل ناچيز خود را به وسيله وكلاي غني مطرح نمايند . او مي افزايد اين وكلا تمايل بسيار دارند كه دادرسي طولاني بشود و دعاوي افزايش يابند چون كه درآمد آنها به اين طريق افزايش مي يابد و تمام ثروت آنها از اين راه كسب مي شود . وقتي كه قاضي پرونده را بعد از اينكه وكيل با لوايح خود حقيقت را در جهت منافعش وارونه يا به طور ناقص جلوه بدهد ، به دست بگيرد طبيعي است كه حكم كننده مسير حق را گم كرده در نتيجه دلايل غير مسجل را مي پذيرد و چون در بيراهه ايجاد شده مي افتد اغلب در پايان به طور ناخواسته به دادن راي غير منصفانه مجبور مي شود . فردريش به اين جهت بالاخره پس از مدتي وكالت را ملغي كرد و زماني كه وكلا بعد از آن لااقل به عنوان آماده كننده موضوعات براي قضات غير قابل صرف نظر بودن خود را ثابت كردند ، آنها را به صورت شبيه به مامورين دولت و به عنوان دستياران مشورتي Assistenzraeten و سپس كميسر دادگستري Justikanmissare به كار گرفتند و آنها را حقوق بگير دولت ساختند و در نهايت طبق قانون آنها را Rechtsanwalt ناميدند و وكيل يا نماينده حقوقي در اين تاريخ دوباره اجازه فعاليت به عنوان وكيل دادگستري يافت . در اغلب ايالات ديگر آلمان مامور دولت شدن وكلا تحقق پيدا نكرد ولي در آنجا نيز به استثناي ايالت ورتمبرگ كه موقعيتي قابل افتخار داشته اند و عموما وكلا داراي موقعيتي نيمه دولتي بوده اند . وكلا اغلب به عنوان افراد كمك دهنده به دادگاه تنزل مقام پيدا كردند و تحت نظارت دادگاه قرار گرفتند و اين نظارت در طرز رفتار آنها در دادگاه ، در زندگي خصوصي و از آن بدتر در مورد مفيد بودن يا نبودن دادرسي اعمال مي شد . با همه اين بندهايي كه قانون ايجاد كرده بود البته در نيمه اول قرن ۱۹ آگاهي وكلاي دادگستري افزايش يافت و وكلا به تدريج براي مبارزه جهت آزادي خود با هم متحد شدند . البته بندهايي كه به دست و پاي آنان بسته شده بود بالاخره با تصويب قانون وكالت در سال ۱۸۷۸ توسط رايش كه به موجب آن وكالت آزاد به رسميت شناخته شده بود برداشته شد .
۲ – تاريخچه اي كه گفته شد فقط در لباس رسمي ، كلاه و لباده اي كه توسط مقامات براي وكلا تعيين شده بود تا از دور قابل تشخيص باشند خلاصه نمي شود بلكه شامل ريشه هاي تاريخي بسياري از پيش داوري هاي مردم درباره وكلا كه متاسفانه هنوز هم در جامعه وجود دارد نيزمي گردد . مثل اينكه وكيل دادگستري را با دستياران دادگاه در قرن گذشته مقايسه مي كنند ، مطلبي است كه از همه پرسي سال ۱۹۸۶ به دست آمده است . هر چند كه از زمانهاي قديم دادن جواز مشاوره حقوقي جدا و خارج از دادگاه شناخته شده بود ولي مقامات پروس وكلا را محدود كرده بودند كه فقط در مرحله دادرسي به عنوان كمك قاضي فعاليت كنند و از وكيل دستياري براي دادگاه ساخته بودند . وكيل مطابق قانون ۱۸۴۹ پروس ظاهرا عنوان وكيل دادگستري را به خود اختصاص داده بود ولي در عمل همچنان مانند سابق كه « كميسر دادگستري » ناميده مي شد وظيفه اش فرمانبرداري از قضات بود .
موضوع مطالب وكيل قرارداد تنظيم قرارداد متخصص قرارداد نگارش قرارداد
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57
معرفي وكيل پايه يك
وكيل پايه يك
شرايط عمومي وكالت شامل ۱- اعتقاد و التزام عملي به احكام و مباني دين مقدس اسلام ۲- اعتقاد و تعهد به نظام جمهوري اسلامي ايران، ولايت فقيه و قانوناساسي ۳- نداشتن پيشينه محكوميت موثر كيفري ۴- نداشتن سابقه عضويت و فعاليت در گروههاي الحادي و فرق ضاله و معاند با اسلام و گروههايي كه مرامنامه آنها مبتني بر نفي اديان الهي ميباشد ۵- عدم وابستگي به رژيم منحوس پهلوي و تحكيم پايههاي رژيم طاغوت ۶- عدم عضويت و حمايت از گروهكهاي غيرقانوني و معاند ۷- عدم اعتياد به مواد مخدر و استعمال مشروبات الكلي ميشود.
شرايط اختصاصي اين حرفه نيز به شرح ذيل قابل احصا است: ۱- متقاضي شغل وكالت، بايد داراي مدرك كارشناسي در رشته حقوق يا فقه و مباني حقوق اسلامي از دانشگاههاي داخل يا خارج كه مورد تأييد وزارت علوم بوده يا معادل آن از دروس حوزوي باشد. بنابراين داشتن درجه كارشناسي رشته حقوق اولين شرط اختصاصي يك وكيل پايه يك است و حتي داشتن مدرك كارشناسي ارشد يا دكتري در رشته حقوق، بدون داشتن مدرك كارشناسي براي اخذ پروانه وكالت كافي نيست. ۲- سن متقاضيان در يافت پروانه وكالت در استان تهران نبايد بيشتر از ۴۰ سال و در ساير نقاط نبايد بيشتر از ۵۰ سال باشد ۳- متقاضي بايد در امتحان ورودي جهت اخذ پروانه كارآموزي وكالت شركت كند و قبول شود. اين امتحان معمولاً سالي يكبار و به طور همزمان، تحت نظارت اتحاديه كانونهاي وكلاي دادگستري (اسكودا) در تمام ايران برگزار ميشود و كانونهاي وكلاي دادگستري كه مستقل از كانون وكلاي مركز باشند نيز به تعداد مصوب، متقاضي پذيرش ميكنند.
شرايط كارآموزي وكالت
شرايط ورود به شغل وكالت و كارآموزي در اين شغل: پس از قبولي در آزمون، پذيرفتهشده بايد موافقت يك وكيل پايه يك دادگستري را براي سرپرستي و هدايتش در دوران كارآموزي، اخذ كند. پس از تأييد كانون وكلا و وصول پاسخ استعلامات مربوط به احراز شرايط عمومي ذكرشده، پروانه كارآموزي وكيل پايه يك براي متقاضي صادر ميشود. مدت كارآموزي ۱۸ ماه است و در اين زمان كارآموز وكالت علاوه بر انجام تكاليف قانوني خود كه حضور در محاكم دادگستري و كارگاهها و سخنرانيهاي كميسيون كارآموزي كانون وكلاست، بايد تحت نظارت و آموزش وكيل پايه يك سرپرست خود باشد و تمام كارهاي وكالتي كه در زمان كارآموزي در دادگستري انجام ميدهد، بايد مورد تأييد وكيل پايه يك سرپرست وي باشد، در غير اين صورت حق وكالت ندارند. پس از طي دوره كارآموزي، يك امتحان جامع، اعم از كتبي و شفاهي كه به «اختبار» مشهور است، از كارآموزان گرفته ميشود و كساني كه حداقل معدل نمرات آنها ۱۰ از ۲۰ باشد، پس از يادكردن سوگند مخصوص شغل وكالت، طي مراسم خاص، عنوان وكيل دادگستري را ميگيرند.كهرم با تاكيد بر اينكه كارآموز وكالت در اصل، وكيل دادگستري محسوب نميشود و عنوان خاص ويهمان كارآموز وكالت است، به بررسي اختيارات و محدوديتهاي كارآموزان وكالت ميپردازد و بيان ميدارد: كارآموز حق معرفي خود تحت عنوان وكيل پايه يك دادگستري را ندارد و در تمامي مكاتبات، سربرگ و كارت ويزيت خود، حتما بايد قيد كارآموز وكالت را درج كندد. كارآموز از نظر انتخاب و انجام وكالت و دخالت در جريان دادرسي از لحاظ صلاحيت وكالتي، با محدوديتهاي قانوني مواجه است از جمله اين كه كارآموز در دعاوي كه مرجع تجديدنظر آنها ديوان عالي كشور است نميتواند قبول وكالت كند. اين دعاوي طبق ماده ۲۳۳ قانون آيين دادرسي كيفري عبارتند از جرايمي كه مجازات قانوني آنها اعدام يا رجم(سنگسار) باشد، جرايمي كه مجازات قانوني آنها قطع عضو، قصاص نفس باشد، جرايمي كه مجازات قانوني آنها حبس بيش از ۱۰ سال باشد و مصادره اموال. اين وكيل پايه يك دادگستري ميافزايد: انجام وكالت توسط كارآموز در دادگستري منوط و معلق بر موافقت وكيل پايه يك سرپرست وي است و او بدون امضا و تاييد وكيل سرپرست به هيچ وجه حق وكالت ندارند همچنين طبق مصوبه داخلي كانون وكلا، صلاحيت وكالت كارآموزان در دعاوي مالي نيز محدود به مبلغ پانصد ميليون ريال است.
موارد استثنايي وكالت در دادگاهها
در خصوص بررسي موارد استثنايي وكالت افراد غير از وكلاي دادگستري در دادگاهها: طبق قانون، افراد محجور (افرادي كه به سن قانوني ۱۸ سال نرسيده يا افراد مجنون يا افراد غيررشيد كه توانايي اداره امور مالي و اقتصادي خود را ندارند) نميتوانند شخصاً در محاكم دادگستري در موضع خواهان يا خوانده قرار گيرند (البته در مورد صغير مميز و سفيه اين ممنوعيت صرفاً در امور مالي آنها وجود دارد.) بنابراين دخالت در دعاوي مربوط به آنها صرفا از طرف نماينده قانوني ايشان كه حسب مورد، ولي قهري(پدر يا جد پدري) يا قيم است، بايد صورت پذيرد. اين اشخاص در واقع مانند وكيل پايه يك دادگستري و به نيابت از طرف محجور در امر دادرسي دخالت ميكنند. موارد ديگري كه نمايندگان قدرت دخالت در دعاوي مطروحه در دادگستري را طبق قانون از طرف ديگران دارند : برخي از آنها عبارتند از متولي(ادارهكننده) در مال وقفي، مدير شخص حقوقي(شركتها و موسسات غير تجاري)، وصي در وصيت، مدير تصفيه در ورشكستگي تاجر، نمايندگان حقوقي ادارات دولتي و شهرداريها و موسسات عمومي غيردولتي به شرط داشتن مدرك كارشناسي رشته حقوق. همچنين در امور حسبي طبق ماده ۱۵ قانون امور حسبي مصوب ۱۳۱۹ و تبصره ذيل آن، اشخاص ميتوانند شخصا در دادگاه حاضر شوند يا نماينده بفرستند نيز ميتوانند كسي را به سمت مشاور همراه خود به دادگاه بياورند كه نماينده مزبور ميتواند غير از وكيل پايه يك دادگستري باشد. ( لازم به ذكر است كه امور حسبي اموري هستند كه در آن دعوا و اختلافي ميان افراد وجود ندارد اما بر اساس قانون براي احراز و تاييد مواردي يا اخذ برخي مجوزات و احكام، نياز به مراجعه به دادگستري است، مانند تعيين قيم، تعيين امين براي فرد غايب يا عاجز، مهر و موم و تحرير و اداره ميراث متوفي، گواهي انحصار وراثت و غيره). وي ميافزايد: طبق ماده ۴ قانون حمايت قضايي از بسيج مصوب ۱۳۷۱ و تبصره ذيل آن، كارشناسان حقوقي دفاتر حمايت و خدمات حقوقي- قضايي بسيجيان ميتوانند بدون داشتن پروانه وكالت در كليه مراحل دادرسي از طرف بسيجيان اقدام كنند. بنابراين به جز موارد استثنايي پيشگفته، وكالت هيچ كسي در محاكم دادگستري پذيرفته نخواهد شد و وكالت در ديوان عدالت اداري نيز از اين قاعده مستثنا نيست. البته متأسفانه در قانون سابق ديوان عدالت اداري، اجازه وكالت به غير از وكيل پايه يك دادگستري(يعني هر شخصي كه وكالتنامه رسمي محضري داشت) داده شده بود كه خوشبختانه قانونگذار در قانون ديوان عدالت اداري مصوب ۱۳۸۵، طي ماده ۲۳ آن وكالت در ديوان را صرفا از طريق وكلاي دادگستري امكان پذير دانست.
با اشاره به خلأ قانوني در خصوص دستهبندي وكلا مطابق تخصص آنها ميتوان گفت: متأسفانه هر فردي كه پروانه وكيل پايه يك دارد، ميتواند در كل كشور و در تمام دعاوي و بدون محدوديت وكالت كند. البته وكلاي حرفهاي معمولا بر اساس تمايلات شخصي و علمي خود، در يك يا چند زمينه به صورت تخصصي فعاليت ميكنند اما به علت ممنوعيت وكلا در تبليغات، تخصص آنها از نظر عموم مردم مخفي ميماند. وي در ادامه تاكيد ميكند كه افراد در صورت نياز در دعاوي مهم و تخصصي به وكيل پايه وكيل، بايد به وكلاي متخصص مراجعه كنند و قبل از انعقاد قراردادهاي وكالت حداقل نظر مشورتي چند وكيل حرفهاي را دريافت كنند.
در ادامه با اشاره به استثنائاتي كه قانون براي وكيل پايه يك برشمرده، وكالت اتفاقي را يكي از موارد استثنايي ميداند كه بدون پروانه وكالت نيز ممكن است.
در توضيح اين نوع وكالت : در ماده ۲ قانون وكالت مصوب سال ۱۳۱۵ به اشخاصي كه واجد معلومات كافي براي وكالت باشند ولي شغل آنها وكالت دادگستري نباشد اجازه داده شده كه با گرفتن جواز وكالت اتفاقي از كانون وكلاي دادگستري مربوطه در سال سه مرتبه براي اقرباي نسبي يا سببي تا درجه دو از طبقه سه وكالت كنند. در قانون قديم ديوان عدالت اداري نيز اشخاص غير وكيل دادگستري ميتوانستند با ارايه وكالت نامه رسمي در آن مرجع وكالت كنند ولي در قوانين بعدي ديوان عدالت اداري تاكيد شده است كه مقررات مربوط به وكالت به ترتيبي است كه در قانون آيين دادرسي مدني مقرر شده است بنابراين به نظر ميرسد با توجه به مقررات وكالت مصرح در قانون آيين دادرسي مدني در حال حاضر امكان وكالت اشخاص غير وكيل پايه يك دادگستري در ديوان عدالت اداري وجود ندارد.
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57